این اختلافات زناشویی به طلاق می انجامد - وبلاگ دانلود شریف

به گزارش وبلاگ دانلود شریف، خبرنگاران: آیا می دانید مشاجره ها و اختلاف های زناشویی تان چه زمانی به مرز خطرناک می رسند؟ با ما همراه باشید تا به شما بگوییم علائم اینکه زندگی مشترک تان در معرض خطر است چیست، تا با مطلع بودن نسبت به آن ها شاید بتوانید پیش از اینکه خیلی دیر گردد چاره ای بیندیشید.

آشکارا به همسرتان بی احترامی می کنید

شاید با غرولند های معمولی آغاز گردد مثلا: چرا ظرف ها را نشستی؟، اما کم کم تبدیل به انتقاد و سرزنش های جدی تر می شوند، مثلا: تو هیچ وقت در کار های خانه به من یاری نمی نماید یا تو آدم تنبلی هستی. این موارد چیز هایی هستند که شخصیت طرف مقابل را مستقیما هدف و به باد انتقاد می گیرند: تو خودخواهی، تو حسودی، تو بی ملاحظه ای و ....

البته این اتفاقی نیست که یک شبه بیفتد، اما تدریجا می تواند ریشه های ارتباط تان را سست و سست تر کند. کارشناسان می گویند بحث و جدل ها هرگز نباید با تو آغاز شوند. استفاده از جملاتی که مستقیما طرف مقابل را هدف می گیرند، با قضاوت و سرزنش همراهند و تنها واکنشی که با این بیان دریافت خواهید کرد، هجوم طرف مقابل تان در دفاع از خودش خواهد بود. بی احترامی، پیش رونده است و کم کم به جایی می رسد که هیچکس آن دیگری را نمی بیند و نمی شنود. شما و همسرتان در اندوه و نارضایتی مزمنی غرق خواهید شد که مسائل حل نشده نیز هر روز بیشتر و عمیق تر می شوند. این ها علائم یک رابطه سمی اند.

در مشاجره های تان اصرار دارید که حق با شماست

برای همه سخت است که اعتراف نمایند اشتباه نموده اند، اما در رابطه زناشویی، باید این کار را بکنید. هیچکس نمی تواند ادعا کند که همواره صد در صد حق با اوست. پس به جای اینکه به دنبال گناهکار و بیگناه بگردید، به دنبال راهکار باشید. اگر سر موضوع کوچک و بی اهمیتی با همسرتان اختلاف دارید، به نفع هر دوی شماست که بیخیال آن شوید.

البته بدیهی است که موضوعات و مسائلی که برای تان مهم اند احتیاج به بحث و مصاحبه دارند، اما باید به شیوه ای عاقلانه و منصفانه بحث کنید. برای مصاحبههای تان در فرصت مناسبی وقت بگذارید، صدای تان را بالا نبرید و از کلمات زشت و نادرست استفاده نکنید. اگر احساس تان در مشاجره ها این باشد که همواره حق با شماست، کلام تان صد در صد تحت تاثیر طرز فکرتان قرار خواهد گرفت. اگر فراموش کنید که شما و همسرتان در یک تیم هستید، نه در مقابل هم، چیز هایی خواهید گفت و شنید که آزارتان می دهد و شرایط را بدتر هم می نماید. رنجش ها و خشم های تلنبار شده، زمینه را برای شکست رابطه فراهم می نمایند.

در خصوص بچه دار شدن با هم اختلاف نظر دارید

حتما قبل از ازدواج در خصوص بچه دار شدن با هم صحبت نموده بودید، اما گاهی احساسات و عقاید تغییر می نمایند. شاید یکی از شما می ترسد بچه دار شدن در زندگی کاری و حرفه ای اش اختلال ایجاد کند یا شاید شما از کوشش برای برطرف مشکل بارداری تان دیگر خسته شده باشید و بخواهید این روند را متوقف کنید. به هر حال اگر شما و همسرتان در خصوص بچه دار شدن با هم توافق نداشته باشید، این اختلاف سبب خشم و نارضایتی می گردد. بچه دار شدن واقعا به تعهد و توافق طرفین احتیاج دارد و چیزی نیست که یکی به خاطر آن دیگری یا بدون رضایت زیر بارش برود. بچه دار شدن و پرورش و بزرگ کردن او به خودی خود مسئولیت سنگین و جدی است که می طلبد پدر و مادر دوشادوش هم باشند.

سر موضوعات تکراری بار ها و بار ها بحث می کنید

بحث ها و اختلاف هایی که مدام تکرار می شوند، مثلا موضوعات مذهبی یا نکات تربیتی فرزندان، نشانه های خوبی نیستند. موضوعات تکراری اختلاف ها نشاندهنده تفاوت در سبک زندگی طرفین و شخصیت آنهاست. اگر اجازه دهید این بحث های تکراری همچنان ادامه پیدا نمایند، زنگ خطر جدایی را روشن نموده اید. شاید احتیاج به یک یاری حرفه ای داشته باشید تا یک بار برای همواره تکلیف تان را با این موضوعات اختلاف برانگیز تکراری روشن نموده و به یک توافق جدی برسید.

در خصوص مسائل جنسی با هم اختلاف دارید

وقتی بیشتر اوقات یکی از شما تمایل به رابطه جنسی دارد و آن دیگری نه، وقتی صمیمیت لازم بین تان برقرار نیست و یا وقتی رابطه تان مدت ها بدون فعالیت جنسی می گذرد، نشاندهنده ضعیف شدن ارتباط تان و رسیدن به مرحله ای خطرناک در زندگی زناشویی است. مسائل جنسی چیزی نیست که بتوانید به راحتی از کنار آن رد شوید و نقش آن را نادیده بگیرید. بدون صمیمت و ارتباط فیزیکی، احساس طرد شدن خواهید کرد که به دنبال آن، بی اعتمادی و ناامنی و خشم و شورش خواهد آمد. شما ازدواج نکردید که با کسی هم اتاقی یا همکار شوید.

مطالعه ای دریافته داشتن رابطه جنسی بیشتر از یک بار در هفته لزوما ما را شادتر نمی نماید، اما اگر رابطه جنسی، کمتر از یک بار در هفته باشد، شادی و رضایت افت می نماید. صمیمیت فیزیکی بخش جدانشدنی و ضروری یک رابطه سالم است. اگر مدتهاست با همسرتان رابطه ای نداشته اید پس زندگی مشترک تان به طور جدی در معرض سقوط است. وقتی آرام هستید باید با همسرتان حرف بزنید و احساسات خود را شفاف و واقعی بروز بدهید. درمورد اینکه واقعا چرا با هم رابطه جنسی ندارید حرف بزنید و پیدا کنید مشکل کجاست. شاید دلزده و خسته اید، شاید تمرکز ندارید یا احساس ناامنی می کنید و یا شاید اصلا پای یک مشکل فیزیکی در میان باشد.

در خصوص کار های خانه مدام با هم اختلاف دارید

اگر مکررا با همسرتان بر مسائل خانه اختلاف داشته باشید، بیشتر از آنچه فکرش را بکنید به رابطه تان لطمه می زنید. مطالعه ای در سال 2015 نشان داده زوج هایی که احساس برابری و تساوی حقوق بیشتری می نمایند میزان رضایت شان از زندگی مشترک بیشتر است و رابطه جنسی بیشتری هم دارند، اما زوج هایی که بر سر مسائل خانه و خانه داری با هم جروبحث می نمایند، رضایت شان از زندگی خیلی کمتر است.

اگر شما احساس انصاف و برابری و تعادل در رابطه تان کنید، دیگر اهمیت چندانی به جزئیات بی ارزش نمی دهید و درموردشان جنگ و دعوا راه نمی اندازید (مثلا اینکه همسر شما ظرف های نشسته را در سینک ظرفشویی رها می نماید واقعا چقدر اهمیت دارد؟!)، اما اگر احساس کنید بار بیشتری روی دوش شماست و مسئولیت های تان به مراتب سنگین ترند، احساس نارضایتی تان تبدیل به خشم و رنجشی مزمن خواهد شد.

در خصوص خانواده های تان با هم مشاجره می کنید

اگر احساس کنید همسرتان از خانواده شما متنفر است یا برعکس، طبیعی است که بر رابطه تان اثر می گذارد. مطمئنا می توانید در خصوص نحوه رفتارهای تان با خانواده های هم با هم حرف بزنید، اما خیلی باید مراقب کلام تان باشید. اگر خانواده همسرتان را به باد انتقاد بگیرید یا مدام عیب جویی کنید، در واقع هم به همسرتان و هم به خانواده او بی احترامی نموده اید و احساس بدی که در همسرتان ایجاد می کنید، با شدت بیشتری به شما و رابطه تان برخواهد گشت.

در ضمن اگر کوشش کنید طرز فکر همسرتان را در خصوص خانواده اش تغییر دهید، در نهایت طرز فکر او نسب به خود شما تغییر خواهد نمود. شاید یکی از شما دوست داشته باشد زمان بیشتری را با خانواده اش سپری کند، اما شما موافق نباشید. این جور چیز ها مسائلی هستند که باید از همان اول در خصوصشان صحبت و با هم توافق کنید. در خصوص توقعاتی که از هم دارید حرف بزنید و خط قرمز ها را تعیین کنید. بگومگو هایی که محورشان خانواده های تان باشند، علامت خوبی نیستند.

انتخاب های سبک زندگی تان با هم در تضادند

یکی از همسران دوست دارد مدام بیرون برود و ارتباطات اجتماعی گسترده ای داشته باشد، اما دیگری بیشتر ترجیح می دهد در خانه باشد و در سکوت و آرامش بگذراند. اگر زن و شوهر از جهت ارتباطات اجتماعی و مراوده با دوستان اختلاف زیادی با هم داشته باشند، درد سرساز خواهد شد. آن کسی که اهل در خانه ماندن است احساس می نماید نادیده گرفته می گردد و آن کسی که مدام بیرون می رود احساس گناه می نماید.

درست است که تضاد ها همدیگر را جذب می نمایند، اما سبک زندگی متفاوت بین همسران احتیاجمند این است که با هم به یک توافق برسند و حد وسط را بگیرند. اگر هیچیک از همسران انعطاف نشان ندهند، مسائل هر روز بیشتر خواهند شد. شاید خیلی وقت ها بتوانید خودتان را راضی کنید که به جای بیرون رفتن و مثلا پرسه زدن در مراکز خرید، در خانه کنار همسرتان بمانید و لحظات خوشی را با هم تجربه کنید.

سر مسائل اقتصادی با هم بگومگو می کنید

تقریبا همه زوج ها سر مسائل اقتصادی با هم بگومگو هایی دارند و مسئله مهمی نیز هست. اما اگر نتوانید در خصوص چگونه پول درآوردن، پس انداز کردن یا خرج کردن با هم توافق کنید، وارد مرحله خطرناکی خواهید شد. کسی که درآمد بیشتری دارد نباید کنترل خرج و مخارج را کاملا به دست بگیرد و همه تصمیم ها باید دو نفره گرفته شوند. شاید یکی از شما مهارت کسب درآمدش بیشتر باشد و آن دیگری در مدیریت مخارج تبحر بیشتری داشته باشد، از این تفاوت می توانید بهترین بهره را ببرید.

احساس می کنید عشق و علاقه در میان تان از بین رفته است

اگر یکی از شما احساس کند دیگر علاقه و مهر گذشته میان تان وجود ندارد پایه های رابطه تان خواهند لرزید. شاید عادت نموده اید دلخوری های تان را در دل تان نگه دارید یا احساسات واقعی تان را بروز ندهید و به همین علت، نارضایتی های مکرر مانع ارتباط صمیمی شما هستند. یا ممکن است همسرتان همین حالت را نسبت به شما داشته باشد و هرگز در خصوص ناراحتی هایش با شما مصاحبهیی ننموده باشد. به هر حال مشکل شما هر چه که هست به پیوند عاطفی تان لطمه زده و اگر زودتر راهکاری پیدا نکنید، به مرز خطرناکی خواهید رسید.

مصاحبههای تان تبدیل به انتقاد های شخصی شده اند

وقتی به جای اینکه بگویید: لطف می کنی امشب ظرف ها را بشویی؟ می گویید: تو هیچوقت به من یاری نمی کنی، حداقل امشب تو ظرف بشور، از طرف مقابل انتقاد و عیب جویی می کنید نه اینکه درخواست تان را مطرح کنید. عیب جویی از همسر یکی از سریع ترین راه های ایجاد شکاف عمیق بین همسران است.

همسر را با لقب های بد خطاب کردن، بی احترامی آشکار به همسر است و همان طور که گفتیم شخصیت کسی را مستقیما هدف دریافت باعث می گردد او نیز موضع تهاجمی به خود بگیرد. پس به جای اینکه ویژگی های شخصیتی همسرتان را تیرباران کنید، در خصوص احساسات و انتظارات خودتان حرف بزنید.

خاطرات گذشته تان بیشتر احساسات بد را در شما تداعی می نمایند تا احساسات خوب

مطمئنا اولین بار های دو نفره تان خیلی خوب و خاطره انگیز بودند و خاطره های خوبی در ذهن تان ثبت نموده اند، اما اگر این خاطرات واقعا فقط در همان حد مانده اند و با اندیشیدن به گذشته، خاطرات بد منفی را به یاد می آورید که در عرض کمتر از یک سال پس از آغاز زندگی مشترک تان یکی یکی به وجود آمدند و حالا با یادآوری گذشته، بیشتر عذاب می کشید و حال تان بد می گردد تا اینکه غرق لذت شوید و نسبت به آینده انگیزه پیدا کنید، پس احتمالا آینده دو نفره تان به شدت در معرض خطر است.

وقتی خاطرات مثبت و خوب در حال رنگ باختن اند و جای خود را به خاطرات بد می دهند یعنی هر روز بیشتر و بیشتر از همسرتان فاصله می گیرید و بیشتر تمرکزتان روی جنبه های منفی همسرتان است. اما واقعیت این است که همه ما جنبه های منفی داریم.

اگر خودمان انتخاب کنیم که این جنبه ها را پررنگ کنیم و مثبت ها را ندیده بگیریم، چه کسی می تواند جلوی ما را بگیرد؟ شاید دو نفره های تان به خاطر مشغله های زندگی کم شده و احتیاج دارید بیشتر برای با هم بودن تان برنامه ریزی کنید و مشکل تان با همین راهکار برطرف شدنی باشد. سعی کنید به خاطر بیاورید چرا به هم علاقه مند شدید، چرا همدیگر را برای زندگی مشترک انتخاب کردید و همدیگر را بابت همین چیزی که هستید دوست داشته باشید و دست از سرزنش هم و به رخ کشیدن ضعف های هم بردارید.

دیگر با هم بحث نمی کنید

وقتی بحث ها و مصاحبه ها متوقف می شوند، نشاندهنده آغاز مرحله جدایی است. یعنی شما و همسرتان دیگر هیجانی نسبت به درست کردن رابطه تان نشان نمی دهید و به نوعی بی تفاوتی رسیده اید.

وقتی دیگر علاقه ای به شنیدن نظرات همسرتان یا ابراز عقیده خودتان ندارید یعنی شور و احساس را در خودتان سرکوب و پنهان نموده اید و ناامید هستید. شما باید برای چیزی که به آن باور دارید بجنگید و شور و احساس تان را برای تقویت رابطه تان حفظ کنید. وقتی در خصوص چیزی که ناراحت تان می نماید بحث نمی کنید، اختلافی را در درون خود ایجاد می کنید که باعث مصاحبه های درونی منفی و نشخوار فکری می گردد. اجتناب از مطرح کردن مشکل، اصلا علامت خوبی نیست.

هنوز نمی دانید چطور بحث کنید

بیشتر بگومگو ها بر سر مسائل بی اهمیت اند، اما به هر حال یک سری از اختلاف های زن و شوهری جدی و غیرقابل چشم پوشی بوده و باید در خصوصشان بحث کنید. وقتی چنین اختلافی بروز می نماید باید تنها زمانی با همسرتان بنشینید و بحث کنید که سطح هیجانی هر دوی شما پایین است و هر دوی شما می توانید به آرامی حرف بزنید.

درست است که در این زمان با هم یک اختلاف نظر جدی دارید، اما برای اینکه به نتیجه برسید و به رابطه تان آسیب نزنید باید بتوانید منصفانه بحث کنید و مدام به خودتان یادآوری کنید که طرف مقابل شما همسرتان و عشق زندگی تان است، نه یک همکار یا همسایه! مدیریت بحث و مشاجره هنری است که باید به آن مجهز باشید.

مشکل بی اعتمادی بین شما حضور جدی دارد

وقتی پای خیانت و بی وفایی به میان می آید، اطمینانی که از بین رفته به سختی قابل برگشتن است. اگر مورد بی مهری و بی وفایی همسرتان واقع شده باشید حتما او هر کاری بتواند می نماید تا شما را نگه دارد، اما از کجا باید مطمئن باشید که او خطایش را تکرار نمی نماید؟ دیگر به سختی می توانید رابطه ای را که قبلا داشتید ادامه دهید و شرایط را به حالت نرمال برگردانید. اعتماد چیزی است که به این راحتی ها دوباره به دست نمی آید و به همین علت در خیلی از موارد، بی اعتمادی راه را برای جدایی هموار می نماید.

منبع: rd